loading...

آئین مستان

متن روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن,متن روضه شب پنجم محرم,عبدالله بن الحسن,متن روضه عبدالله بن الحسن,شب پنجم محرم,روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن,روضه شب پنجم محرم,روضه عبدالله بن الحسن,متن روضه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2214 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1734 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1281 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 689 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 627 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 603 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3489 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6703 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2836 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3801 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3237 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3562 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4135 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3673 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7256 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4947 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5888 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4364 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5533 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4177 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1248 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

تاکه خون دررگ است وجان به تنم

به عزیزت قسم که سینه زنم

آن که از گاهواره تا مُردن

دیده اش از غمت تر است منم

شیر مادر نخورده بابایم

تربتت را گذاشت در دهنم

عاقبت بین روضه میمیرم

جامه ی نوکری شود کَفنم

در جوانی زماتمت پیرم

گر بگویی بمیر میمیرم

جان زهرا همیشه وقت نماز

مهری از تربت تو می جویم

کُنج هیئت دل کِدِر شده را

زود با اشک و آه می شویم

عطر سیب حضور سُرخت را

دائماً بین رو ضه می بویم

روضه خوان قتلگاه رفته و من

زائر ناله های بانویم

مادرت بود بیقرارم کرد

در این خانه ماندگارم کرد

ای خدا در تلاوتت جاری

سر نِی دلبری و دلداری

از همانجا به ما شراب بده

تو به این دلبری سزاواری

سطحی از خیزران بر لبهایت

مینشیند تو میشوی قاری

مادر داغدیده ات در عرش

می کند ناله، می کند زاری

بنی..... قتلوک عطشانا....

پا برهنه شد و به میدان زد

داد میزد عمو رسیدم من

دست من هست پس نبُر دیگر

تیغ زیر گلو رسیدم من

تا بیایم غریب لب تشنه

با خدا درد دل مُفَصل کن

با مناجات گوشه ی گودال

نیزه ها را کمی معطر کن

چه قدر دیر آمدم

تیغی بوسه بر دست مهربانم زد

قاری خوش صدای آل الله

چه کسی نیزه بر دهانت زد

چند خط شکسته ی ممتد

شکل زخم عمیق پیشانی

بی علمدار بودن خیمه

علت اصلی پریشانی

کنار خیمه ها بی قراره داره میدان نگاه میکنه، هی سعی میکنه دست از دست عمه بکشه، بدوه وسط میدان، زینب اجازه نمیده این بچه بره میدان، یه وقت دستش و از دست عمه کشید دوید وسط میدان....

برق یک شیء آهنی دیدم

کاسه ای آب شاید آوردند

روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1459 زمان : نظرات (0)

حاج محمدرضا طاهری

 

این هم از جنس آسمانی هاست

حیدری از عشیره ی زهراست

یاکریم است و با کریمان است

رود نه برکه نه خودش دریاست

خون خیبرگشا به رگهایش

او که هست از نژاد شیر خداست

با جوانان هاشمی بوده

آخرین درس خوانده ی سقاست

مینویسد عمو بر لب او

وقت خواندن فقط فقط باباست

مجتبی زاده ای شبیه حسن

شرف الشمس سیدالشهداست

عطری از کوی فاطمه دارد

نفسش بوی فاطمه دارد

کوه آرامشی اگر دارد

آتشی هم به زیر سر دارد

موج سر میزند به صخره چه باک

دل به دریا زدن خطر دارد

پسر مجتباست میدانم

بچه شیر هم جگر دارد

همه رفتند او فقط مانده

حال تنهاست و یک نفر دارد

آن هم آن سو میان گودال است

لشگری را به دور و بر دارد

آرزو داشت بال و پر بشود

دست خود را رها کند بدود

دستش تو دست عمه جانش زینبه، اومد بره عمه دستش رو محکم گرفته، وصیت ابی عبدالله بوده، حسین بی قراری عبدالله رو میدونست، گفت عزیز دلم خیلی مواظب عبدالله باش، داداشش رفت من شرمنده حسن هستم نذار بیشتر شرمنده بشم، گفت عمه جان «والله لا افارق عمی» من از عموم جدا نمیشم دستم رو رها کن

جگرش بی شکیب می سوزد

نفسش با لحیب می سوزد

می وزد باد گرم صحرا و

روی خشکش عجیب می سوزد

بین جمع سپاه سیرابی

یک نفر یک غریب می سوزد

دست بردار از دلم عمه

که تنم عن قریب می سوزد

روی آن شیب گرم می بینی

روی شیب الخضیب می سوزد

سینه اش را ندیدی از زخمِ

نوک تیری مهیب می سوزد

اون تیر دید عبدالله دوید، تا اون موقع با عمه جلو خیمه وایستاده، اول سنگ زدن پیانی ابی عبدالله دامن عربی بالا زد خون پیشانی رو می خواد پاک کنه، سپیدی سینه ی حسین معلوم شد، چنان نانحیب به هدف زد.... تا آقا افتاد عبدالله به سمت ابی عبدالله دوید...

چشم بلبل که خیره برگل شد

ناگهان دست عمه اش شل شد

از غم بی کسیت حوصله سر می آید

دست و پا میزنی و خون به جگر می آید

در قدوم تو سر انداختن و جان دادن

بخدا از من عاشق شده بر می آید

یادگار حسنت بی زره و بی شمشیر

سر یاری تو از خیمه به سر می آید

پاره گشته لب خشکیده ات از تیر بگو

کاری از دست من خسته اگر می آید

کوهی از نیزه و شمشیر به دورت بس نیست

هیزم و سنگ ز هرسو چقدر می آید

آه از این همه زخمی که به پیکر داری

بیشتر سینه ی زخمت به نظر می آید

هر نفس از دهنت خاک برون میریزد

اشک از دیده نه، خوناب جگر می آید

نیزه حالا که تنت را به زمین دوخته است

به هوای سر تو چند نفر می آید

این نانجیب شمشیر آماده کرده داره فرود میاره، فرمود: میخوای عموی منو بکشی....

تیر در حال فرود است گلویت ببرد

عمو از بازوی من کار سپر می آید

دست من مثل سر اصغرت آویز به پوست

یادم از کوچه و از آتش و در می آید

کاش با چادر خود عمه ببندد چشم

مادری را که به دیدار پسر می آید

عمو وقتی صدا نالش رو شنید، در آغوشش گرفت، آروم در گوشش میگه: عزیز دلم صبرکن، الان مهمون بابات امام حسن میشی، زیاد تو آغوش عمو بودنش طول نکشید، یه وقت حرمله نانجیب آخرین تیر و در کمان گذاشت، سر عبدالله رو سینه ابی عبدالله، چنان تیر رو به هدف زد، گلوی عبدالله به سینه حسین دوخته شد.... اما حتما این بدن رو سینه عمو بود تا اون لحظه ای که اسبارو نعل تازه زدن، به گمونم سینه ی عمو قبر عبدالله....

 دانلود روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1210 زمان : نظرات (0)

سید مهدی میرداماد

 

خورشید را به دیده شفق گونه دید و رفت

از دست ماه دست خودش را کشید و رفت

از خیمه ها کبوتر عاشق پرید ورفت

تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت

دیدن یه آقازاده هی میخوره زمین، هی بلند میشه، آه، کجا میری عمه، وایسا لااقل یه زره تنت کنه عمه، داداش قاسمم زره اندازه اش نشد، من چرا زره بپوشم.

می رفت پا برهنه در آن عرصه ی جدال

می گفت عمه ،  جان عمو کن مرا حلال

شب پنجمی باید بهتر ناله بزنی، چرا میگم ناله بزنی، چون روضه ی عبدالله روضه ی گوداله

دارد به قتلگاه سرازیر می شود

یه بچه ی ده ساله چیکار میکنه اون وسط؟

مبهوت تیر و نیزه و شمشیر می شود

کم کم خمیده می شود پیر می شود

یک آن تعللی بکند دیر می شود

دید عمو افتاده بی رمقه، نانجیب یه ضربه تو سر حسین زد، کلاه خود افتاد، گردن حسین نمایان شد، سر اباعبدالله پیدا شد، بحربن کعب ملعون، اسمش رو بردم تو دلت لعنتش کنی، بحربن کعب، دید سر حسین، برهنه شد، شمشیرش رو بلند کرد، الان سر حسین رو جدا کنم، این بچه دید الان موقعشه، تا شمشیر بالا رفت، یه بچه ده ساله، مگر چقدر بازو داره؟دستش رو گرفت، جلوی شمشیر، وای، تادستش رو زدن، بازوش رو زدند، چی گفت:این بچه، وای من رو آتیش زده، تو رو نمی دونم، تا بازوش رو زدند، گفت:وای مادرم، مادرم، دو جور تفسیر میکنند، جفتش رو برات میگم، هر کدوم رو پسندیدی ناله بزن، بعضی ها میگن بچه، کودک، تو اوج سختی و صدمه، باید مادرش رو صدا بزنه، بچه همینطوره، از نظر روانی، وقتی حادثه ای براش پیش بیاد، مادرش رو صدا میزنه، اما من این رو قبول ندارم، من میگم این بچه ی امام حسنه، خون باباش تو رگاشه، آخه باباشم مادریه، باباشم تو کوچه ها دید یه مادری زمین خورد، آی امام حسنیا، از باباش یادگار داشت، افتاد تو بغل عمو،

دستش برید و گفت که ای وای مادرم

رنگش پرید و گفت که ای وای مادرم

آهی کشید و گفت که ای وای مادرم

در خون تپید و گفت که ای وای مادرم

کاشکی به همین جا تمومش میکردند، نمی خوام اسمش رو ببرم اما چه کنم، تا شب هفتم شاید زنده نباشم، بذار اسم این نامرد و ببرم، تا دیدن افتاده تو بغل حسین، داره جون میده، یه دفعه اومد نانجیب، دارم عین مقتل رو میخونم، فرماه حرملة بن کاهل، دیدن داره جون میده، نانجیب تیر سه شعبه زد، سر تو بغل حسین جدا شد، حسین...مدینه بگی ان شاءالله، ..حسین..من میگم وای از دل حسین، چی کشیدی حسین جان، دیدی بعضی وقتها، بچه رزمنده ها میدونن، خیلی ها تو بغلشون شهید شدن، خیلی ها تو بغل حسین شهید شدن، اما بعضی شهادت ها از ذهن آدم نمیره، این همه از جنگ میگذره، بعضی ها هنوز میگن اون صحنه از یادم نمیره، نمیدونم اون صحنه میره یا نه، تا افتاد سر تو بغل حسین، نمی دونم، یاد داداش حسنش افتاد، اما خیلی طول نکشید، بگم یا نه؟نانجیب ها میخواستن سینه ی حسین و خلوت کنند، کسی رو سینه ی حسین نباشه، سه مرتبه بگو یا حسین..

دانلود روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن (ع) 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1292 زمان : نظرات (0)

شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن (ع)

 

السلام علیك یا ابامحمد یا حسن بن علی علیه السلام

 السلام علیکم یا اهل بیت النبوه علیهم السلام

عبدالله بن حسن چون از شجره امام حسن علیه السلام بود جگر داشت رفت، كی قدرت داشت توی اون وضعیت بره، مردهاش میترسند.این زخم های روی بدن عبدالله از همون آتیش كوچه ی بنی هاشم بوده، لذا وقتی تیر به قلب ابی عبدالله  هم زدند، مقتل خوارزمی سُنی میگه:امام حسین علیه السلام فرمود: والله قتلنی.....و..... (دومی و اولی لعنت الله علیهم ) این را خوارزمی در مقتلش می نویسد. عبدالله اول صدا زد واعما(وای عمو) و بعد صدا زد وا اُما(وای مادر) در چه زمانی صدا زده؟ امام صادق علیه السلام نشسته بود توی خونه دیدند زنی دوید گریه كنان اومد، فرمود :چی شده ؟گفت:آقا جان الان توی بازار یه زن داشت راه میرفت، پاش لیز خورد،  خورد زمین، گفت: خدا لعنت كنه قاتلا ن حضرت زهرا سلام الله علیها رو، چرا این حرف رو زد؟چون خورد زمین، شنیده حضرت زهرا سلام الله علیها خورده زمین، این بچه هم دستش جدا شده، اون وقت مادرش تو خیمه رو صدا میكنه؟امشب مهمان امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستیم، از امام حسن علیه السلام سئوال كردند:آقاجان چرا اینقدر پیر شدید؟ سخت ترین لحظات عمرتان کی بود؟ فرمود اون لحظه که دستم تو دست مادرم بود تو کوچه مادر سیلی خورد.

اَلسَّلامُ عَلیَ الْمنحورُ فی الوَری. سلام بر آنكه سرش را از قفا بریدند

هر کس دلش به کرببلا مبتلاتر است

در خیمه گاه سینه او کربلاتر است

هیأت برایم از همه  جا خوبتر ولی

حال و هوای کرببلا با صفاتر است

ما با شب و بلا وغم آشنا ولی

شام وغم وبلای حرم آشنا تر است

وقتی برای کرببلا گریه میکنیم

آری دعای فاطمه ما را سزاتر است

در شعله غمش همه دلها که سوختند

آن دل که شعله ورتر بشود کیمیاتر است

آتش گرفته ای که مَحرم به او شوی

مُحرم در آتش وغم بالاتراست

ما پیکر مقطع الاعضا ندیده ایم

هرچه بیان کنیم از آن بوریاتر است

مارا خلیل روضه ارباب خواستند

این انتصاب از همه مارا رواتر است.

دو شب توی محرم ما میریم گودال یكی عاشوراست، یكی هم امشب، تو بغل مادر بود جگر باباش امام حسن علیه السلام پاره شد، شب عاشورا همه دارند حرف میزنند، این بچه از سروکول ابی عبدالله بالا میره، عزیز كرده ی حسین است، كسی بهش حرف نمیزنه، آرام آرام اشک عمو رو پاک میکنه، دید قاسم  داداشش حرف زد، وقتی عمو به قاسم فرمود :فردا به بلای عظیم تو را میکشند، عمو با همه حرف زد الا من، مگه من سرباز نیستم براش، لذا وقتی  دید علی اصغر رو برد، فهمید كار رو باید انجام بده، وقتی عمو شیر خوار رو سرباز حساب میكنه، منم باید برم، عمو من مثل بابام تحمل ندارم، اسارات مادرم و عمه هامو ببینم، منو با خودت ببر، من دق میكنم، دستش را به دستش بست زینب، فرمود :زینب جان این بچه رو دوره كنید، این بچه نیاد، این بچه بیاد میكشنش، توی كربلا دو تا طفل دویدند سوی گودال، تا صدای ابی عبدالله رو شنیدند، اولیش یه بچه كوچیكتر بود، دوید از خیمه ها بیرون، یه نامردی گفت:الان داغش رو به دل مادرش میگذارم، اون بچه رو به شهادت رساند، عبدالله تا این صحنه رو دید گفت: عمه من هم باید برم.

کشته ی دوست شدن در نظر مردان است

بس بلا بیشترش دور و برمردان است

یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد

در دل کودک اینها جگر مردان است

همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند

این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است

بست عمامه همه یاد جمل افتادند

این پسر هر که باشد پسرمردان است

نیزه گرفتن که چنان چیزی نیست

دست بردست گرفتن هنرمردان است

بگذارید ببینند خودش یک حسن است

حبس در خیمه شدن برضررمردان است

گرچه ابن الحسنم پر شدم از ثارالله

بنویسید مرا یا بن ابی عبدالله

مصحف ما چه به هم ریخت تنت وای عمو

چقدر تیر نشسته به تنت وای عمو

همه ی رخت تو غارت نشده پاره شده

بسته یک پارچه با پا زدنت وای عمو

امدم تا که اجازه بدهی ویک یک

تیرها را بکشم از بدنت ای وای عمو

جان ندادی هنوز همه بالای سرت جمع شدند

چه شلوغ است سر پیرهنت وای عمو

آنقدر نیزه زیاد است نمیدانم چه

بکشم از بدنت یا دهنت وای عمو

حسین......... 

دانلود روضه شب پنجم محرم عبدالله بن الحسن (ع)
منبع:باب الحرم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1040 زمان : نظرات (1)

دستش به دست عمه و میخواست جان دهد

میخواست پیش عمه عمو را صدا زند

میدید حلقه حلقه همه چرخ می زنند

تا زخم بر بهشت حیا، بی حیا زند

 سنگی رسیده بوسه به پیشانی اش دهد

دستی رسید چنگ به سمت عبا زند

از بس كه ازدحام حرامی است

نیزه دار نوبت گرفته است كه سر نیزه را زند

حسین....روضه عبدالله روضه ی گوداله،مرد می خواد پای روضه اش

پا میزنند راه نفس بند آوردند

پر میکشند تا که کمی دست و پا زند

 خون از شکاف وا شده فواره میزند

وقتی ز پشت نیزه کسی بی هوا زند

طاقت نداشت تا که صدای پدر شنید

بابا برو ، برو نمان كه عمو ناله ها زند

 دستش کشید و هرچه توان داشت میدوید

تیغی ولی رسید که آن دست را زند

از بس كه جا نبود در انبوه زخم ها

در مانده بود حرمله تیر از كجا زند

حسین....ای حسین...جلسه بانیش امام مجتبی است،امام مجتبی خدای صبره،ولی ما تو روضه ی بچه اش صبرمون طاق میشه،ای حسین.. یه جمله میگم دیگه نمیگم:امام سجاد خورد خورد،این بدن و از بدن بابا جدا میكرد...حسین...حسین آرام جانم،حسین روح و روانم،دیدی یه جا معركه میگیرند،یه بچه قدش كوتاهه میاد،میگه چه خبره؟میگن اینجا معركه گرفتن،از لای جمعیت میاد میگه برید كنار،خودش رو از زیر پای مردم رد میكنه،از لای این جمعیتی كه همه نیزه دستشونه،همه دارند داد میزنند،یه صدای بچه گونه میگه برید كنار،برید كنار، تا رسید  بالا سر عمو زخم و باید با دست نگه داری،اما یه زخم،نه، دو تا زخم،آخر دید نمیشه كاری كرد،سینه به سینه ی عمو چسباند،ای حسین،ارباب من حسین،آقای من حسین،عشق من حسین،دین من حسین،آی حسین..تو روضه بخون...آی حسین...خسته شدی؟مادرش یه لحظه صداش بند نمیآد،غریب مادر حسین....ای حسین،حسین،حسین،ای تشنه لب حسین

بابام انگاری با عموم تو میدونه،میدونه

سرتا پای عمو حسینم،پرخونه،پرخونه

آخه بچه یك سالش بوده،باباش رفته،تو بغل حسین بزرگ شده،مردم بعضی ها یاوه گویی می كنند،برا اینكه نگن حسین به بچه هاش بیشتر میرسه،هر جا میرفت،این عبدالله بن الحسن باهاش بود،اینقدر حساسیت داشت،به زینب گفت: خواهر،نبینم صدای گریه ات بیاد،هوای این بچه رو داشته باش،خواهر من رفتم بچه ها رو به تو میسپارم،این بچه یادت نره،خواهر نكنه،بیای تو میدون،تا من زنده ام،خواهر به همه بچه ها بگو لباس اسیری تنشون كنن،این بچه رو،داشته باش،مهلاً مهلا،پایین اومد زیر گلوش رو بوسید،داشت میرفت،گفت:خواهر،این بچه رو،همچین دست از دست عمه كشید آستین پاره شد،كجا اومدی،حسین آرام جانم،حسین روح و روانم،امشب عاشوراست،امشب روضه ی گودال قتلگاهه،ذكر بگیر اروم بگیری،حسین آرام جانم،حسین روح و روانم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 9904 زمان : نظرات (0)

ای عمو من هواییت هستم

بعد اصغر فداییت هستم

از علیِ تو کم ندارم من

روی دست تو جان سپارم من

دست در دست عمه لرزیدم

تا صدای تو را شنیدم من

یا حسن گفته و دویدم من

دیدمت که ز پای بنشستی

صید گرگ درنده ای هستی

دیدمت روی خاک افتادی

تشنه و سینه چاک افتادی

باید از بهر تو کنم کاری

خون زاعضای تو شده جاری

وقتی جایی از بدن زخم بشه چیزی نباشه ببندی، اول می گن، دست و روی جای زخم فشار بده، به شرط اینکه یک زخم باشه، نه دو تا باشه

یک طرف حرمله کمین کرده

قصد جان تو نازنین کرده

عده ای بر حرم نظر دارند

عده ای تیغ از کف افکندند

تو زمین خورده ای و می خندند

گرچه من کودکم ولی مَردَم

از تو هرگز جدا نمی گردم

همچو زهرا سپر کنم دستم

فاطمه مذهبم اگر مستم

کار بچه رو یکسره کردند، دیدن هرجوری بخوان به حسین بزنن، این بچه بی دستم باشه مزاحم میشه، یه وقت دیدن از نزدیک حرمله گلوش و زد، کار که تموم شد، اینها بچه رو می خوان از حسین جدا کنند، حسین بچه رو نمی داد، حریف نشدند، بچه رو با حسین زدند، حسین و با عبدالله زدند، ای حسین...... خدا می دونه به دل زینب چی گذشت، این بچه از موقعه ای که به دنیا اومده امانته دست حسین، گفت:خواهر مواظب باش این نیاد، وقت اومد  یه صدایی بچه گونه بلند شد، عمو جان، کجایی؟ از لابه لای مردم همین طوری دیدی تو شلوغی یه بچه می خواد بیاد جلو، یه چیزی شده، مردم جمعند یه بچه از لای مردم می خواد بیاد جلو، هی میگه برید کنار، بذارید نفس بکشه، دورش رو خلوت کنید، بذارید هوا بیاد، الان مادرش میاد، ای وای.....یتیم نوازی نمی کنی، همچین که دست ها افتاد، یه جوری تیغ به دست ها خورد، دست نه افتاد، نه نیافتاد، به پوست آویزان شد، حسین دستاشو برداشت گذاشت رو سینه اش، آی یتیم نوازها، یه وقت بوی امام حسن علیه السلام تو کربلا پیچید، امام حسن علیه السلام اومد تو گودال که تو این جوری داری گریه می کنی، روزیه بیست و هشتم ماه صفرت رو الان بگیر، بعضی تیرها تو بدن عمو مونده، بچه زورش نمی رسه در بیاره، آخه بعضی ها میگن تیر شکسته، برا چی تیر شکسته، تو عرب رسمه، تو شکارچی ها رسمه، هرکی یه صیدی رو بزنه، تیر رو می شکنه یعنی این صید مال منه، حسین..........

 

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 90
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 375
  • آی پی دیروز : 308
  • بازدید امروز : 3,064
  • باردید دیروز : 2,673
  • گوگل امروز : 29
  • گوگل دیروز : 37
  • بازدید هفته : 10,804
  • بازدید ماه : 72,005
  • بازدید سال : 1,281,929
  • بازدید کلی : 19,787,757